loading...

🐾 سربازی کفشدوزکی 🐞

بازدید : 778
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 18:37

کاگامی‌میگه:(هممم...صب کن ببینم! مرینت مرینت گوش کن! به آدرین بگو بیاد بیرون خودت برو بخواب شاید اینطوری کار کنه!) مرینت آروم میگه:(چه ربطی داره؟) کاگامی:(حالا امتحان کن تو! شاید کار کرد!) مرینت:(آدرین بیا بیرون شاید اگه من برم توش بخوابم کار کنه.) آدرین :(چه ربطی داره کی میخوابه؟) کاگامی‌میگه:(فوضولیشش به تو نیومده!) مرینت:(فوضولیش به تو نیو......

ینی چیز حالا شاید کار کنه!) کاگامی:(شت! شت! شت!(😰😰😨😱)) آدرین میاد بیرون و مرینت میخوابه و اونموقست که قفله در باز میشه و اونا میتونن برن بیرون! مرینت و کاگامی:(یس!) لوکا با خودش میگه:(این دختره مرینت عجب مخی داره‌ها! منکه جوابارو میدونستم نتونستم راهو نشون بدم این فهمید!) آدرین آروم میگه:(لوکا جان نخشت داره میماله مرینت زیادی باهوشه! فدای تو بشم من! با اینکه از شراب عشق مستم قرار نبود عاشق تر از این کنیم که هستم!) میرن مرحله بعد. و تا آخر کلا 12 تا مرحله بود 8 تاشو مرینت گفت و چهارتاشو آدرین تو مرحله‌ی آخر تویه آسانسور بودن ینی مرحله هه تو آسانسور بود ولی اونا نمیدونستن و هدستاشونم دیگه آتن نمی‌داد پس باید واقعا از مغذاشون استفاده میکردن!

یه ذره این ور اونورو نگاه کردن تا اینکه آدرین چشش افتاد به یه دریچه رو سقف آسانسور...آدرین:(مرینت! اونجارو نگاه! یه دریچه اونجاست!) مرینت:(فک نمیکنی یه نمه بلنده؟) آدرین:(خب عیبی نداره من میتونم برات قلاب بگیرم تو بری بالا بعد از اون بالا یا بری کمک بیاری یا منو بکشی بالا.) مرینت اوکی میده و میره رو شونه‌های آدرین و از دریچه میره بیرون بعد آدرینو میکشه بالا.

بعد دوتایی از رو اتاقک آسانسور میرن اونور مرینت دوباره امتحان کرد ببینه هدستا هنوز آنتن ندارن یا وص شد ولی دید نه خیر هنو وص نشده. بعد با هم دیگه فرار میکنه یه 4 راهی بود کاگامی‌که دیده بود آنتن نداره از دیوار ساختمون سکیپ روم یواشکی رفت بالا و از تو پنجره به مرینت علامت داد که کدوم طرف برن و بعد مرینتم به آدرین میگه:(از اون طرف باید بریم.) آدرین:(از کجا میدونی اون طرف؟) مرینت:(آمممم! ا راستش من حسه شیشمم خیلی قویه بهم اعتماد کن.) آدرین شونه‌‌‌ای بالا میندازه و دنبال مرینت راه میوفته بعدش که از راهه رد میشن یه در با نشونه‌ی اگزیت (خروج) میبینن و مرینت میگه:(میگه آه! دیدی؟ گفتم حسه شیشمم قویه!=)) آدرینم با فکی ولو کفه زمین گف :(بابا تو دیگه کی هستی!)

بعد از اینکه از اونجا خارج میشن آنتنه هدستاشون دوباره وصل میشه جفتشون آروم میگن:(صدای منو داری؟) کاگامی‌و لوکا:(آره.)

بعدش آدرین که دمه در بادیگاردشو میبینه با مرینت خداحافظی میکنه و میره سمت ماشین. لوکا:(اسکللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل!)

ادرین:(آی گوشم!) لوکا:(ابله داری چیکار میکنی؟!) آدرین:(میرم خونه.) لوکا:(اونو که میدونم مگه مرینته هویجه که همینطوری ولش کردی به عمونه خدا.) آدرین:(آممم کار خاصی باید بکنم؟) لوکا:(ینی تو با این مخت بری کنکور بدی مخت حسابی غار غار میکنه.....بابا دعوتش کن که برسونیش!) آدرین:(آهاااااااااااااااااااااااانننن! راس میگیا!) لوکا:(تالا شده دوروغم بگم -_-) آدرین:(مرینت...) مرینت:(بله. =)) آدرین:(میخوای برسونمت؟) مرینت:(نه مزاح......) کاگامی:(داری چه غلطی میکنییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟!) مرینت:(آی گوشم!) کاگامی:(آره خیلی هم مزاحم میشی قبول کن و برو بتمرگ تو ماشینش!) مرینت:(آمممم ممنونم اگه زحمتی نیست میام.) لوکا و کاگامی:(یس!)

با هم دیگه میرن میشینن و تا وقتی که برسن به خونه‌ی مرینت هی باهم حرف میزنن اما یه 5 دقیقه اول خیلی ماشین ساکت بود تا اینکه....کاگامی:(هههههه....حوصلم سر رفت چرا هیچی نمیگین یکم دعوات کنم که داری چه غلطی میکنی؟!) مرینت با صدای معمولی میگه:(چی بگیم خب؟) آدرین:(چی؟) کاگامی:(اوه اوه گن زدی! این یکیو حتی منم نمیتونم درس کنم! من تورو به خدای میسپارم خودت گندتو درست کن!) مرینت:(😨😱😰)آممممم نه گفتم که آممم خب ماشین خیلی ساکته چی بگیم؟) کاگامی:(همممم

خوشم به هوشت اومد!) آدرین:(مممم به نظرت مرحله سوم خیلی خوب بود نه!) مرینت:(آره! آره خیلی خوب بود هرچند لباس بدبختم یکم پاره شد ولی خب!) آدرین:(عیب نداره این روزا مده!) مرینت:(🤣🤣) آدرین که از اینکه داشت مرینتو میخندوند خیلی خوشحال بود و نیشش تا بناگوش باز بود لوکا گف:(آفرین دود! همین فرمون برو!) مرینت:(وای یادته تو مرحله شیشم تو هر پله پا میزاشتیم آتیش میزد بیرون بعد یهو تورو آتیش زد و فهمیدیم کلا هولوگرام بوده؟هر چن خب خیلی غیر منطقیه که تو یه جای نفریحی آتیش واقعی بزنه.) آدرین:(😂)آره خب.) بعدش میرسن خونه‌ی مرینت آدرین از مرینت خداحافظی میکنه و بعد مرینتم از آدرین خداحافظی میکنه و بعد موقعی که مرینت میخواد از ماشین پیاده شه گونه‌ی آدرینو میبوسه و میره.) آدرین:(😳😍😊)

لوکا اونور خط که اصن جشن میگیره! لوکا:

کاگامی‌هم که اصن زده به سیم آخر!:

و اینطوری میشه که....


خوشتون اومد؟ راستی الان فرامرز هنوز بیدار نشده تو داستان کرم بریزه!

کامنت یادتون نره که مسام هشتکو پشتکتون می‌کنم!

معرفی کتاب : فیض گل
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی