loading...

🐾 سربازی کفشدوزکی 🐞

بازدید : 560
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 18:36

وقتی مرینت میره تو سوییتشون کاگامی‌هنوز پشت خط بوده و اون دوتا عین آدمیزاد باهم حرف میزنن...

مرینت:(وای کاگامی‌مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییی امروز بهترین روز زندگیم بود با آدرین رفتم سکیپ روم و کلی خوش گذروندم واقعا همه‌ی اینارو مدیونه توام!) کاگامی:(وای خواهش میکنم کاری نکردم!) مرینت:(باید از نزدیک ببینمت فیس تو فیس با هم صحبت کنیم کی وقت داری؟) (فرامرز: دل و قلوه دادنتون تموم شد؟) (من: فرامرز شات آپ.) کاگامی:(امروز دستم خالیه 6:30 میتونی بیای؟) مرینت:(آره....پس قرارمون شد 6:30.) کاگامی:(آره.)

ساعت 6:30 مرینت میره جنگل آمازون تا به قرارش با کاگامی‌برسه ولی میبینه کاگامی‌نیس یه ذره میره جلو تر میبینه کاگامی‌داره با یه پیرمرد ریشویی غذا میخوره یه جوری وایمیسته کا تو زاویه دیده کاگامی‌باشه و کاگامی‌بیاد ولی ظاهرا کاگامی‌مرینتو نمیدیده پس داد میزنه:(کاگامی‌سلام!) کاگامی‌زیر لب میگه:(وای خاک و چوک قرارم با مرینتو یادم رفته بود!(😨😱)) بعد عمو اسی برمیگرده پشت سرشو نگاه میکنه و به کاگامی‌میگه:(مرینت مرینت که میگفتی پس این بود؟) کاگامی:(آره.) مرینت یه کم میاد نزدیکتر و میگه:(سلام کاگامی‌و سلام...آممم...آاا آقا؟...) عمو اسی:(اسمه من استن رایدینجره عمو اسی صدام کن!) مرینت با خنده میگه :(خوشبختم!) بعد کاگامی‌و مرینت یکم میرن دورتر و گپ میزنن تا اینکه یهو مرینت میگه:(واقعا ممنونم کاگامی! اگه تو نبودی من میری... به همه چی! وقتایی که تو هچل میوفتادمو یهو سوتی میدادم خیلی مخت خوب کار میکرد!) کاگامی:(مرسی! خب بلاخره بعد از 86 سال تجربه یه چیزایی دستم اومده دیگه!) (فرامرز: کاگامی‌گن زدی چه گندی!) مرینت:(چن سال تجربه؟؟؟؟؟) کاگامی:(86 سال.) (فرامرز: پورفوسور جای درست کردنه گندت خودت نخ میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) مرینت:(فک کنم گوشام آلبالو گیلاس میچینه...(فرامرز: این موضوع برای چشم صدق میکنه خواهرم. من: خفه شو لطفا....هی جای حساسه فیلم میاد سخن رانی میکنه!)

گفتی چی سال تجربه ؟؟؟؟؟؟؟ لطفا این دفعه شمرده تر بگو.) کاگامی:(ع ر ض ک ر د م 86 س ا ل ت ج ر ب ه (عرض کردم 86 سال تجربه).) مرینت فکش میوفته تو روده آمازون! بعد یهو کاگامی‌روشو از فکه کنده شده‌ی مرینت میچرخونه و پشت سره مرینت میبینه عمو اسی داره بدجور بال بال میزنه! بعدش عمو اسی با پانتومیم به کاگامی‌میفهمونه که دلبندم ری.... به همه چی و 3 بار گفتی من 86 سالمه! کاگامی‌که عقلش میاد سرجاش با یه قیافه‌ی (😨😱) سعی میکنه گندی که زدرو درست کنه و میگه :(نه نه نه نه! اشتباه گفتم! من 16 سالمه آره!) مرینت:(ینی 3 بار اشتباه گفتی؟) کاگامی:(آره!) مرینت:(به عنوان یه آدمه 86 ساله خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوب موندی! اصن بهت نمیخوره.) کاگامی‌میره فکه مرینتو از آب میگیره و میزاره سرجاشو میگه:(بابا من 86 سالمه نه 16! چیز! نه نه نه! ینی منظورم ایم بود که 16 سالمه نه 86!) مرینت:(اصن بهت نمیخوره 86 سالت باشه دیگه نهایت خیلی بخوام پیر فرضت کنم 22 سال!) کاگامی:(نبایدم بهم 86 سال بخوره منکه 86 سالم نیست 16 سالمه!) مرینت:(بابا خیلی خوب موندی من هیچ رقمه تو کتم نمیره تو 86 سالته!) کاگامی:(نبایدم تو کتت بره مگه من 86 سالمه!) مرینت:(میگم ناقلا از کرمه خواصی استفتده میکنی اینقد خوب موندی؟!) (فرامرز: آره از کرم آبدوخیاره پرژک استفاده میکنه! من: فرامرز کرم نریز.) کاگامی:(بابا به پیییییییییییییییییییییییییر به پیغمبر من 16 سالمه!) مرینت:(ینی من هنوز تو کفه صورته صافتم!) کاگامی:(باشه بابا کله داستانو برات میگم فقط قول بده باور کنی....اوکی؟) مرینت:(چه داستانی؟) کاگامی:(اول قول بده که باور میکنی.) مرینت:(باشه قول.) کاگامی‌شورو میکنه به حرف زدن و همزمانم حواسش به مرینت بود چون هی فکش کنده میشد هی دوباره میزاشتش سره جاش آخر سر عصبانی شد چشب نواری زد!

مرینت با لکنت زبون و یه جحالتی که نفسش بالا نمیومد با فلاکت گف:(ییییییییننننننننننی تتتتو الللللان یییییییه ووووومپپپپایییررررری؟) کاگامی:( میدونم احمقانست ، میدونم با عقل جور در نمیاد ، میدونم غیر قابله باوره ولی آره.) مرینت یک آن تبدیل به گچ دیوار شد! عمو اسی از اونو بدو بدو اومد و گف:(کاگامی‌این دیگه چه غلطی بود تو کردی؟) کاگامی:(اون دختر خوبیه باور میکنه.) عمو اسی با چشم غره‌‌‌ای روشو برگردوند طرفه مرینته بیهوشو گچ دیوار و گف:(نگران نباش مرینت خاتون من نمیزارم تو بمیری!) (فرامرز: خاتون دیالوگه من بود! من همیشه میگم سمنو خاتون یا صنم خاتون!) عمو اسی:(الان بهت تنقس مصنوعی میدم!)

https://uupload.ir/view/6uvl_lorax,_the_2012-3d-sbs-english-doubleh(glory)-animation_trim.mp4/

برو فیلمو ببین

هنوز ندیدی کهههههههههههههههههه

بابا لامصبایی که ندیدن برن ببینن!

هموز بهت شک دارم ولی جهنم برین ادامه!

و بعد مرینت به زندگی برمیگرده و .......


کامنت بدیااااااااااااااااااااااااااااااااا!

فلن بای

سوتی سوتی اوردم دخترتونو بردم!
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی